تا به اینجا، شما یک پَک، حاویِ صفحاتی از یک نسخهی خطّی تازهکشفشده را به همراه یک نقشهی قدیمی چهار تکّه دریافت کردهاید.
ما، اهالی موزه، بر این باوریم که کشفِ رمزِ این مدارک میتواند ما را به سوی آخرین مکانِ اختفای گنج گمشدهی "مونتهزوما" رهنمون شود.
من معتقدم که شما، به عنوان بهترین و کارآزمودهترین باستانشناسان جهان، خواهید توانست این مخزن بیانتهای طلا را ردیابی و کشف کنید. موفق باشید!
تنها چیزی که از شما میخواهیم، لوکیشنی است که گنج در پای آن مدفون شدهاست.
لطفاً هر وقت که پیدایش کردید، از طریق کادر زیر، ما را باخبر کنید تا ما تیم حفّاری خود را به آنجا روانه کنیم.
ما هم داریم تحقیقات خودمان را به صورت موازی پیش میبریم و شاید بد نباشد که نیروها را باهم تجمیع کنیم!
اگر در مورد هر کدام از تصاویر، به مشکل برخوردید، دکمهی زیر را فشار دهید تا ما یافتههای خود را با شما در میان بگذاریم.
چیزی که تیم ما کشف کرده، این عبارت است:"ماهی را بگیر!"
اگر قرار باشد آن عقاب، ماهی را بگیرد، شما باید آن دو را به یکدیگر نزدیک کنید!
آه، پیدایش کردیم!
وقتی که کاغذ، تا شد تا عقاب، ماهی را بگیرد، نمادی در کنار آن شکل میگیرد.
این نماد با یکی از نمادهای روی نقشه همخوانی دارد. راه را درست آمدهایم!
مورد عجیبی است!
دو خط آخر، مهمتر از بقیه به نظر میرسند.
به نظرم، بعضی از این نمادها با یکدیگر همخوانی دارند.
آهان! اگر همهی نمادها را با یکدیگر مَچ کنید، فقط یکی باقی میماند.
ثروتمندترین! این باید نمادی باشد که ما به دنبالش میگردیم!
دریچهی چشمان مار؟
این دیگر چه معنایی میتواند داشته باشد؟
مار همهچیز را از پایین میبیند؛ یک زاویهی بسیار خاص.
و آن نوشتهی قرمز روی تصویر چیست؟
چه رِندانه! اگر شما از زاویهی درست، در امتداد خط قرمز نگاه کنید، نماد یک پرنده را خواهید دید!
این باید یکی از نمادهایی باشد که ما به دنبالشان میگردیم!
هوم! معمّا! حقیقتاً رشتهی تخصّصی من نیست!
تجربه به من میگوید که ابتدا باید مشخّص شود چه کسی دروغ میگوید و چه کسی راست!
پس تنها حیوانی که میدانیم دارد حقیقت را میگوید، روباه است زیرا هیچ حیوان دیگری به دروغگو بودنِ او اشاره نکردهاست!
پس اگر روباه راست بگوید، پرنده دروغگوست.
که در نهایت، یعنی این که اُلاغ دارد راست میگوید!
بالاخره کشف شد!
این بخش از نسخهی خطّی انگار که با نقشهی قدیمی مُرتبط است.
ما معتقدیم که اعداد روی صلیب، معنای خاصّی دارند امّا... نمیدانیم چه معنایی!
شعر، گویی از یک سفر صحبت میکند.
اگر نقطهی آغازمان را پیدا کنیم، میتوانیم مسیر سفر را دنبال کنیم!
فکر کنم موفق شدیم رمز را بشکنیم!
صلیبِ بالا، به شما نشان میدهد که چگونه باید نقشه را سرِهم کنید (پارههای نقشه را به یکدیگر متّصل کنید).
مجموع نقطههای موجود در گوشههای نقشه، بعد از سرِهم شدن، باید به عدد 8 برسد.
فقط و فقط بعد از این سرِهمسازی، نقشه قابل استفاده خواهد بود.
نقشه چندپارهست. چطور میتوانیم دوباره سرِهماَش کنیم؟
ما فکر میکنیم کادرهای نارنجیِ گوشهها -که نقطههایی در آنها هست- کلید حلّ این معمّا هستند!
آخرین تحقیقات ما نشان میدهد که تصویر 5 میتواند در شکستنِ این رمز و سرِهم کردنِ نقشه، به شما کمک کند.
به نظر میرسد همهچیز مربوط به نقطهها و تعداد مجموع آنهاست.
این یکی واقعاً زیرکانه بود ولی ما معتقدیم که راه حلّ را پیدا کردهایم.
به اِزای هر کدام از تصاویر 5، نقطههای هر کادر نارنجی، باید -وقتی که قطعات نقشه در کنار هم قرار میگیرند- به تعداد 8 تا برسند.
فقط و فقط وقتی که مجموع همهی کادرهای متّصل به هم به 8 رسید، نقشه در وضعیت دُرست قرار میگیرد و میتوانید با استفاده از "شعر"، مسیرِ سفرِ آزتِکی را پیگیری و دنبال کنید.
ما همهی نمادها را پیدا کردیم و موفق به یک چینش همخوان بر روی نقشه شدیم.
نقطهی شروع ما باید “جادهی سگ” باشد.
ما، با پیگیریِ مسیرِ شرحدادهشده در شعر، بر روی نقشه، به “سنگ بزرگ” میرسیم!
لطفاً عبارت “سنگ بزرگ” را در باکس (کادر) زیر تایپ کنید تا من بدانم که متوجه منظورم شدهاید!